محل تبلیغات شما

توی خانه ام، محل کارم، کافه ای یا هر گوشه و کناری نشسته ام، چایی سرمازده ام را می خورم و با خودم و کناری ام با صدای بلند می گویم : ( چو هم صدا شویم و
پا به پای هم رویم و
دست به دست هم دهیم و
از ستم رها شویم)
به بیرون، به فیلم ها، به صداهایی که به گوش می رسد، به دویدن ها، به اشک اورها، به فرار کردن ها، به حق های ضایع شده، به اشکهای نریخته شده، به فریادهایی سرمازده، به انقلاب یخ زده نگاه می کنیم، و فقط نگاه می کنیم و باز چایی مان را درست در میانه انقلاب می خوریم، از دور آزادی را نگاه می کنیم و فقط نگاه می کنیم و بیخیال صداهای بیرون می شویم، خودمان را در فیلم های رد و بدل شده و حرف های (وای اگه بری بلایی سرت میاد) غرق می کنیم و باز با چشمان بسته، فقط صدای بلندی را گوش می کنیم که از گوشی هایمان پخش می شود تا یکی برایمان دنیای بهتری بسازد:
(نه سنگ و سارها
نه پای چوب دارها
نه گریه‌های بارها
نه ننگ و عارها)

سیاهی ای به اندازه زیر انبوه برفی

عاشقانه ای میان پوتین ها و اشک آورها

بوییدن و بوسیدن....

کنیم ,هم ,فقط ,های ,ها، ,شویم ,می کنیم ,کنیم و ,نگاه می ,ها، به ,شده، به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها